در طول تاریخ بشر، واژههای بشریت و آدمیت و انسانیت که در قالب معنویت و اخلاق ترجمه و معنا میشدند فراز و نشیبهای بسیار زیادی داشتهاند و انسان پس از اینکه در قله معنویت قرار میگرفت آرام آرام از آن فرود آمده و در ته دره و در لابلای سنگلاخها بدنبال واژه معنویت میگشت و این چرخه بارها و بارها تکرار شده است و در هر زمانی که معنویت گم میشد و آدمی سربلند میکرد و خود را در ته دره میدید و فاصلهاش با آسمان معنویت و ستارگان اخلاق زیاد و زیادتر میشد مصلح ویا مصلحانی پیدا میشدند و بدنبال واژه معنویت میگشتند و آدمی را با معنویت آشنا نموده و او را با واژههای آدمیت، وانسانیت بر سر یک سفره مینشاندند و انسان پر و بال معنویت میگشود و تا اوج قله پرواز میکرد و این چرخه مداوم روزگارعمر بشراست در طول تاریخ روزگار عمر آدمی اینگونه نبوده است که آدمی همیشه با فضایل همراه باشد و در اوج قله رفیع معنویت با ستارگان دمخور شود و اینگونه نیز نبوده که در چنگ رذایل گرفتار شود و در ته دره فساد سقوط کند و نفسش بریده شود بلکه به دنبال هر سقوطی صعودی پیشرو داشته و شاید هم به دنبال هر صعودی سقوط کرده باشد و در قرآن داستان این صعود و سقوط حداقل از زمان نوح (علیهالسلام) به بعد به طور واضح بیان شده است.
اما این چرخه روزگار تداوم مییابد و فراز و نشیب معنویت دورهای بعد از دورهای تکرار میشود بعد از صالح و لوط و بعد از او هم فرزندان ابراهیم و یوسف و بعد از او موسی و عیسی و در نهایت محمد مصطفی صلی الله و علیه وسلم عهدهدار هدایت و روشن نگهداشتن چراغ معنویت میشوند.
محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوسلم) آخرین مردی است که از آسمان مأموریت میگیرد تا در زمین به مبارزه جهل و خرافات بپردازد و پرده از روی خدایان دروغین بردارد و دست بشر را بگیرد و مستقیماً در دست خداوند قرار دهد و این همه واسطههای دروغین را رسوا سازد. پس از بیست و سه سال زحمت و تلاش شبانهروزی این بزرگمرد تاریخ بشریت مدینه فاضلهای در روی زمین شکل میدهد و ساختار این مدینه فاضله، معنویت و اخلاق و کرامت انسان بود و انسان به اوج ترقی و کمال رسیده بود و میتوانست ستارههای زهد و عرفان را لمس کند اما این دوران به رسم تاریخ به سرآمد و انسان کنونی بیصبرانه به دنبال گوهر معنویت میگردد و به بحران معنویت و یا فقر معنویت دچار شده است و در اثر این بحران فکری اخلاق انسانی هم از میان رخت بربسته است.
بلی بشر حاضر با وجود پیشرفتهای متنوع در زمینههای مختلف در خود احساس اضطراب و پریشانی میکند و از این اضطراب در رنج است. امروز بشر بر فراز کرهی ماه قدم میگذارد اما خبر ندارد که منزلش در زمین به تاراج میرود. فرورفتن در دریاها، تسخیر فضا، اکتشافات و اختراعات گوناگون نتوانسته است آرامش روحی و درونی را برایش به ارمغان بیاورد. احساس تنهایی، بیهودگی، فراموش کردن هدف و فلسفهی وجودی و ناهماهنگی با فطرت، شکافهای طبقاتی، تزلزل خانواده و توسل به خشونت، ارمغان فقر معنوی آدمی در عصر حاضر است.
آدمی برای خروج از این حالت سرسامآور و خسته کننده به هر وسیله و دستاویزی چنگ میزند تا بلکه بیماری بحران معنویت خود را درمان کند و راه علاجی پیدا نماید. چنگ زدن به مکاتب روانشناسی، رواندرمانی و ادیان هندی –مرتاضهای هندی- نحلههای مختلف تصوف و عرفان و باشگاههای ورزشی و روشهای خاص تربیت روحی همگی برای احیاء معنویت از دست رفته است.
در قرآن در داستان پیامبران گذشته به صراحت گفته شده که آنها برای اقوامی خاص و برای مدت زمانی معین فرستاده شدهاند، اما در باره رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوسلم) گفته شده که او برای تمامی جهانیان فرستاده شده است.
پیامبر آمد و به تربیت امتی همت گماشت که همراه او آمده بودند و آنها را به بهترین نحو تربیت کرد و به وظایف خود آشنا نمود و در کتاب آسمانی که با خود آورده بود دستوراتی صریح و روشن درباره وظایف این امت در قبال بشریت آمده است و گفته شده است که همانگونه که رسول (صلیاللهعلیهوسلم) مأموریت دارد که به هدایت شما همت گمارد شما امت اسلامی بعد از رسول (صلیاللهعلیهوسلم) مسؤول هدایت بشر و مردم جهان هستید همانگونه که رسول (صلیاللهعلیهوسلم) الگویی نیکو و عملی برای شماست شما هم الگویی نیکو و عملی برای مردم هستید.
(وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا...) [بقره: ۱۴۳]؛ «و بیگمان شما را ملّت میانهروی کردهایم (نه در دین افراط و غلّوی میورزید، و نه در آن تفریط و تعطیلی میشناسید. حق روح و حق جسم را مراعات میدارید و آمیزهای از حیوان و فرشتهاید) تا گواهانی بر مردم باشید (و بر تفریط مادیگرایانِ لذائذ جسمانی طلب و روحانیّت باخته، و بر افراط تارکانِ دنیا و ترکِ لذائذ جسمانی کرده، ناظر بوده و خروج هر دو دسته را از جادهی اعتدال مشاهده نمائید) و پیغمبر (نیز) بر شما گواه باشد (تا چنانچه دستهای از شما راه او گیرد، و یا گروهی از شما از جادهی سیرت و شریعت او بیرون رود، با آئین و کردار خویش بر ایشان حجّت و گواه باشد).»
مأموریت پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) این بود که امتی را تربیت کند که بعد از او کارش را ادامه دهد و پیامش را به جهانیان برساند و تا روز قیامت عهدهدار هدایت بشر گردد و بیرق معنویت را برافراشته دارد و هرگز آن را پایین نیارد و کسانی را که تشنهی معنویت میشوند سیراب سازد و آنهایی که از زندگی دون دنیایی خسته شده و از لولیدن در لجنزار انحطاط و انحراف به تنگ میایند نشان راه گردد؛ لذا امتی که پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) تعلیم و تربیت نمود پرچمش را بر زمین نگذاشت و پیام آخرین رسول را به گوش جهانیان رسانید و کار پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) گسترش یافت و رونق چند برابر یافت و به قول مولانای رومی: «او بخفت و بخت و اقبالش نخفت».
در قرآن خطاب به پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم): (قُلْ هَـٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ) [یوسف: ۱۰۸]؛ «بگو: این راه من است که من (مردمان را) با آگاهی و بینش به سوی خدا میخوانم و پیروان من هم (چنین میباشند)، و خدا را منزّه (از انباز و نقص و دیگر ناشایست) میدانم، و من از زمرهی مشرکان نمیباشم (و کسی و چیزی را شریک خدا نمیانگارم).»
دراین آیه تکلیف امت اسلامی یعنی همان کسانی که به درستی و با اخلاص از رسول (صلیاللهعلیهوسلم) اطاعت میکنند مشخص گردیده است. در دورانی که دیگر پیامبری نخواهد آمد امر به خود زمینیان واگذار گردیده است. زمینیانی که رو به سوی آسمان دارند و به فضایل و ارزشهای آسمانی آراسته شدهاند
امروز چه کسانی باید پرچم هدایت را در دست بگیرند و به مصاف سوداگران تزویر و دروغ بروند و انسانیت را از چنگال این ددمنشان خارج سازند؟ امروز دیگر دروازهی آسمان باز نخواهد شد و مردان آسمانی فرود نخواهند آمد و چارهی کار در خود زمین نهاده شده است. مردان خداجو و سلیم الفطره باید جمع شوند و دست در دست یکدیگر بگذارند، عقلهای خود را کنار هم نهند وآخرین کتاب آسمانی را که در نزدشان امانت است نصب العین قراردهند و چارهی کار را بیابند.
تولد جریان بیداری اسلامی تلاش و کوششی است در جهت احیای معنویت و بازگشت آدمی به دینداری و خداپرستی. وجود حرکتهای اسلامی و نهضتهای اسلامی معاصر که از رهگذر فعالیتهای آنها بیداری اسلامی شکل گرفته است فرصت بسیار مبارکی است در جهت تشکیل امت اسلامی و عمل نمودن به وظایف اسلامی است و تا بار دیگر بشر به فلسفهی وجودی خویش آگاه گشته و به قلهی معنویت صعود کند و طعم آزادی و سربلندی را احساس نماید.

نظرات